سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وب گریه ی آسمان


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 6:23 عصر توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 6:18 عصر توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 4:54 عصر توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |

تنها این کوه است که اگر به او بگویی دوستت دارم

او نیز بلند فریاد می زند: دوستت دارم دارم دارم . . .


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 4:31 عصر توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |

تنها بازمانده یک کشتی شکسته،به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد.
سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد............
فریاد زد: "" خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟""
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.
مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟
آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم.
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم..........
چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است.
پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند.


 


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 2:41 صبح توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست!
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من :
پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم.

 

روحش شاد...


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 12:57 صبح توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |

رگ خواب این دل ، تو دست تو بوده
ترک های قلبم، شکست تو بوده
منو با یه لبخند ، به ابرا کشوندی
با یک قطره اشکت ، به آتیش نشوندی
مدارا نکردی ، با دل واپسی هام
ندیده  گرفتی ، غم بی کسیمو
با این آرزویی ، که بی تو محاله
یه شب خواب آروم ، فقط یک خیاله
چقدر حیفه این عشق ،همین جورهدر شه
یکی از من و تو ، بره در به در شه بره در به در شه
باید سر کنم با ، همین جای خالیت
حالا تو نبودم ، بگو در چه حالی ، بگو در چه حالی

---------------------------------------------------------------------

مهم نبود از اول که آخرش چی میشه

نگفته ها زیاده اما این آخریشه

هر کی بخواد می تونه تو قلبتو بشینه

خوب به خودت نگاه کن فرق منو تو اینه فرق منو تو اینه
نه قلب تو بند منه ، نه فکرمی همیشه

بیا بهم دروغ نگیم ، اینجوری حل نمیشه

----------------------------------------------------------------------------------------------------

تو همون رؤیایی من پر از مجنونم   من دماوندم که پای تو می مونم

 

عمریه بی حرکت پیش چشمت کیشم   تیشه برمیداری، بی ستون تر میشم

 

با تو دل می بردیم، با تو ترکش خوردیم   از کسی پنهون نیست واسه هم میمردیم

 

تا دلت می لرزه از خودم کم میشم  تو خودت می ریزی بی صدا بم میشم

 

خون دل خوردی تا قد این دریا شم  چشمه ها دیدم تا من خلیجت باشم

 

تو هنوزم از کوچ منو می ترسونی  من همه دنیاتم چی ازم می دونی؟

 

کوله بار غربت لایق شونه ات نیست   نرو از آغوشم هیچ کجا خونه ات نیست

 

کوله بار غربت لایق شونه ات نیست   نرو از آغوشم هیچ کجا خونه ات نیست

---------------------------------------------------------------------------------

گرد و غباری که دلم گرفته
حوصله زیر و زبر نداره
ساقه ی خشکیده بید صبرم
خم شده و نای تبر نداره
بیاد با اینکه آخرای قصه است
از رو دوشت این بار و بر می داره
قافیه هام یکی یکی تمو شد
اما ترانه هام ادامه داره
از رو دوشت این بار و بر می داره

یعنی یکی پیدا نمیشه از اون
برای این خسته خبر بیاره
اگه بیاد بهش بگین بجنبه
غصه داره دخل منو میاره
غصه داره دخل منو میاره

گرد و غباری که دلم گرفته
حوصله زیر و زبر نداره
ساقه ی خشکیده بید صبرم
خم شده و نای تبر نداره
بیاد با اینکه آخرای قصه است
از رو دوشت این بار و بر می داره
قافیه هام یکی یکی تمو شد
اما ترانه هام ادامه داره
از رو دوشت این بار و بر می داره

 

 



 


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 12:48 صبح توسط دانیال محمدی نظرات ( ) | |

<      1   2      

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ